■ دو نگاه متفاوت اما همسو در مدیریت کشور
سازوکار مصالحه بین اهداف خوب، مدیریت هزینه-فایده در این مصالحه و نظام اولویتسنجی برای مصالحه، آن چیزی است که یک «مدیر» را از یک «ماشین امضا» متمایز میکند. در این میان دو نگاه غالب در سطوح مختلف مدیریتهای ملی و محلی وجود دارد که مصادیق افراطی و تفریطی در این مقوله بهحساب میآیند.
■ مدیران و سادهسازی بیش از حد مسائل
نگاه اول، نگاهی است که با یک رویکرد از بالا به پایین و بر مبنای تصویری که مشاوران اختصاصی جناب مدیر برای وی ساختهاند، تصمیمگیری میکند و با استفاده از گزارههای ساده، خطی و اغلب متمرکز، تصمیم خود را نیز اجرایی میسازد.
بدیهی است که تعجیل مدیر برای حصول به نتیجه سبب میشود نیازی به بررسی جوانب منفی و لبه متعارض تصمیمات از حیث اجتماعی- فرهنگی و حتی اقتصادی حس نشود و از هر چیزی که امر تصمیم را پیچیده کرده و آن را با مشکل مواجه کند، اجتناب شود.
ریشه این گریز از پیچیدگی مدیران را نیز میتوان در عواملی چون زودبازده دیدن عمر مدیریتی، مستعد فساد بودن تصمیمات ساده برای برخی مدیران فسادطلب! و مواردی از این دست جستوجو کرد که شرح آن فرصت دیگری میطلبد.
به دلیل ماهیت اندیشهای این نگاه، پیروان این دسته، اغلب در میان مدیران اجرایی، مناصب کلان دولتی و محلی و کارگزاران حکومتی یافت میشوند. گذری بر اظهارنظرهای سادهلوحانه و به شدت ایدهآلگرایانه بسیاری از مدافعان بده بستان اقتصادی با شرکتهای بزرگ آمریکایی و اروپایی در جریان برجام و خسارتهای مادی و معنوی که از حیث تعجیل در بسته شدن اینگونه قراردادها در چند سال گذشته به منافع ملی وارد شد و یا نوع استدلالهایی که این روزها در مجلس و دولت در باب فواید پیوستن به FATF و ضرورت خود اظهاری مبدأ و مقصد تمامی منابع مالی کشور به گوش میرسد، نمونه عینی این الگوی مدیریتی است که نتایج تأسفبار آن را هم امروز میتوان بسادگی در سفره اقتصادی مردم پیدا کرد.
■ جریان فکری تقویتکننده مدیران ساده ساز
در مقابل جریان مدیریتی اول؛ یک جریان فکری- اندیشهای قرار دارد که شاید به لحاظ محتوای تئوریک، مقابل جریان اول قرار بگیرد، اما شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد قویتر شدن این جریان، در عمل بهصورت حیرتآوری سبب تقویت جریان مقابل و همافزایی منفی برای ناکارآمدی شده است.
این گروه از مدیران و مشاوران که اغلب در سطوح برنامهریزان، اتاق فکرها و برخی اندیشکدههای دولت ساخته حضور دارند و به همین دلیل توانستهاند نفوذ قابلتوجهی هم در فضاهای دانشگاهی بویژه در حوزههای مرتبط با علوم انسانی و علوم اجتماعی داشته باشند، بر خلاف گروه اول که با سادهسازی بیشازحد مسائل، علاقهای به بررسی بحرانهای ناشی از تصمیمات نادرست خود نداشتند، اغلب سعی میکنند با پررنگ کردن تبعات منفی و اثرات نامطلوب تصمیمگیریهای بزرگ و اساسی در کشور و باز هم به دلیل ترس از تحلیل مسائلی با پیچیدگی زیاد؛ مدیران را از اصل اجرای تصمیمات بزرگ مدیریتی منصرف و اغلب با بزرگنمایی نقاط ضعف و مشکلات و اثرات هولناکی که اجرای یک تصمیم دارد، مدیران اجرایی را به اجرای چند موفقیت کوچک و دلخوش کننده راضی و عملاً صورتمسئله را برای مواجهه با مسائل اصلی کشور و شهر از ذهن مدیران بالادستی پاک کنند.
وقتی به استدلالهای طنزآلود و دردآلود! اخیر مشاور وزیر راه، در نقد تصمیم بزرگ مسکن مهر مینگریم و نتیجه این نوع استدلالها که بیعملی دولت دهم و یازدهم در حوزه مسکن و راضی شدن به طرح کوچک و شکستخورده مسکن اجتماعی است را مشاهده میکنیم؛ میتوانیم تصویری از مختصات این الگوی مدیریتی را بدست آوریم، تصویری که نظایر آن را در بیعملی دولت در قبال مسائلی چون بحران آب، مسئله آلودگی هوا و مسئله اشتغال هم میتوان جستوجو کرد.
■ راهحل چیست؟
واضح است که هنر مدیریت، پاسخ عاقلانه؛ عالمانه و دقیق به این تعارضها است و بدیهی است که بدون تلاش برای مواجهه با اصل مسئله و بنای خانه در دامنه آتشفشان، هر فرد و جریانی با هر سطحی از تواناییها، هم قادر است با استفاده از قدرت قهریهای که قانون در اختیارش گذاشته و با اتکای خیالی به مشاورههای دربسته و به دور از مردم مسئله را ظاهراً حل کند و این سادهسازیها نیاز به اعمال هنر مدیریت و مدیریت هنرمند ندارند.
■ میدان دادن به نسلی از مدیران خطشکن
شاید گام اول برای این تغییر، میدان دادن به نسلی از مدیران خط شکن باشد که در هر یک از دو گروه بتوانند خلاف جریان غالب شنا کنند، یعنی اعتماد به نسلی از مدیران اجرایی و کارگزاران که در عین درگیری با مشکلات کار اجرایی، بشدت به اولویتهای اجتماعی-فرهنگی تصمیماتشان ملتزم و معتقد هستند و روی کار آمدن مشاوران و برنامهریزانی که مطالعات فکری و اندیشهای خود را به نحوه اجرای کارهای بزرگ و تصمیمگیریهای مبتنی بر اجرا معطوف کردهاند، نه بحران پراکنی و مأیوسسازی. پیشرفتهای شگفتآور حوزههای علمی و نظامی دهههای اخیر ایران، کارآمدی این نسل را ثابت کرده است.
نظر شما